پادشاهان اشکانیان از زمان پیروزی بر سلوکیان یونانی در ۱۴۰ پیش از میلاد (اگرچه آنها یک قرن پیش از این، بر قلمرویی کوچکتر، شامل منطقه پارت، حکومت میکردند) تا شکست و کشته شدن آخرین پادشاه اشکانی، اردوان چهارم، در نبرد هرمزدگان در سال ۲۲۴ میلادی بر ایران حکومت کردند. پادشاهان اشکانی در زمان اوج قدرت خود بر امپراتوری ایران فرمان میراندند که از مرزهای شرقی ترکیه تا افغانستان امروزی و غرب پاکستان گسترده بود. اردشیر یکی از پادشاهان اشکانی محسوب میشود.
گاه شماری پادشاهان اشکانی
ترتیب تقریبی فرمانروایان اشکانی از منابع ادبی و کهن باقی مانده، به ویژه تاریخ ها و گزارش های نوشته شده توسط مورخان رومی، نسبتاً به خوبی ثبت شده است، اما عدم قطعیت های بسیاری در جزئیات حکومت آنان وجود دارد. درک مدرن از گاهشماری و سال های حکومت و ترتیب فرمانروایان اشکانی بیشتر بر اساس منابع نوشتاری باقیمانده است. اما اطلاعاتی هم می توان از سکه های اشکانی به دست آورد، مانند تاریخ و نام پادشاهان. که این تاریخ ها و نام ها باید با آنچه در منابع نوشتاری آورده شده است مطابقت داده شود. البته یکی از بزرگترین مشکلات تجزیه و تحلیل سکه های اشکانی این است که سکه ها، به ویژه آن هایی که مربوط به قرون قبل میشوند، اغلب هیچ نشانه ای از اینکه پادشاه تصویر شده کیست را نشان نمی دهد. بدلیل آنکه بسیاری از سکه ها تاریخ دقیقی بر روی خود ندارند و تمام فرمانروایان نیز طبق رسم سلطنتی، خود را با عنوان ارشک نامیدند. ارشک برای اشکانیان یک لقب سلطنتی، مانند سزار برای رومیان، بود که به احترام بنیانگذار سلسله اشکانی، ارشک اول توسط تمام شاهان بعدی برگزیده شد. رسم معمول پادشاهان اشکانی، که به هنگام تخت نشستن ارشک را به عنوان نام سلطنتی خود انتخاب میکردند، ایجاد گاهشماری و ترتیب صحیح و دقیق از فرمانروایان را پیچیده میکند.
یکی از منابع مهم در زمینه مطالعات سکه های اشکانی، کتاب «مقدمه ای بر سکه های پارتی» اثر دیوید سلوود است که (از طریق نسخههای بعدی آن) مبنای مهم و اصلی برای تعیین ترتیب پادشاهان اشکانی به شمار میرود. به دلیل مشکلات ذکر شده در مورد سکه ها که اطلاعات نسبتا کمی ارائه می دهد، نتیجه گیری اسلوود در مورد شجره نامه، و در مواردی ترتیب شاهان، در برخی موارد فقط بر اساس شمایل نگاری های روی سکه ها گرفته شده است. بنابراین، اگرچه هنوز کتاب سلوود پرکاربردترین و مهم ترین منبع برای تعیین سکه های اشکانی باقی مانده است، با این حال تفاسیر اسلوود بدون چالش نمانده است و دیدگاه های دیگری نیز، نه تنها در مورد تاریخ و شجره نامه، بلکه در مورد وجود یا عدم وجود برخی از پادشاهان وجود دارد. در میان تفاسیر دیگر، کار قابل توجهی توسط محقق غلامرضا ف. عصار انجام شده است که تفاسیر متفاوتی از سکهها را پیشنهاد کرده است که در نتیجه گاهشماری متناوب و «تجدیدنظر شده» حاکمان اشکانی به دست آمده است. بسیاری از مورخان، مانند آورتوم (۲۰۲۰)،به جای تفسیر سلوود، از تفسیر عصار استفاده کرده اند، برخی از نامگذاریهای پادشاهان ممکن است باعث ایجاد سردرگمی شود، زیرا بسته به گاهشماری مورد استفاده، نامهای خاصی برای پادشاهان مختلف استفاده میشود. به عنوان مثال، پادشاهی که توسط عصار به عنوان مهرداد چهارم شناخته می شود، توسط سلوود به عنوان مهرداد سوم شناخته می شود، نامی که عصار برای پادشاهی کاملاً متفاوت به کار می برد.بسیاری از مورخان نیز همچنان در مورد گاهشماری عصار تردید دارند و ترتیب سلوود از پادشاهان و تاریخ ها را ترجیح می دهند. برخی از نویسندگان، به عنوان مثال البروک (۲۰۲۱)،در گزارش های خود از گاهشماری اشکانی، از گاه شماری ایی استفاده کردند تا هر دو فهرست سلوود و عصار را به عنوان دیدگاه هایی به یک اندازه محتمل نشان دهند.