جامعهشناس، تاریخدان، حقوقدان و استاد اقتصاد سیاسی آلمانی بود که به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نظریهپردازان مهم توسعه مدرن جهان غرب شناخته میشود. ایدههایش بهطور عمیق بر نظریه اجتماعی و پژوهش اجتماعی تأثیر گذاشت. ماکسیمیلیان کارل امیل وبر با وجود اینکه در کنار آگوست کنت، کارل مارکس و امیل دورکیم به عنوان یکی از پدران جامعهشناسی شناخته میشد ولی او خود را نه جامعهشناس بلکه بیشتر تاریخنگار میدانست.
برخلاف امیل دورکیم، وبر به تبیینهای تکعلتی باور نداشت و باورمند بود هر پدیدهای میتواند دلایل متعددی داشته باشد. همچنین برخلاف دورکیم، وبر یکی از حامیان کلیدی روششناختی ضد اثباتگرایی بود و برای مطالعه کنش اجتماعی (بجای صرفاً تجربهگرایی) بر شیوه تفهمیتأکید داشت. روشهایی مبتنی بر درک هدف و معنایی که افراد به کنشهای خود متصل میکنند. دغدغه فکری اصلی وبر درک فرآیندهای عقلانیت، سکولارسازی و معنای متعاقب آن افسونزدایی بود. او در رسالهاش استدلال کرد چنین فرآیندهایی ناشی از شیوه جدیدی از تفکر در مورد جهان است. و با پیدایش سرمایهداری و مدرنیته همراه هستند.
وبر بیشتر برای رساله دیگرش شناخته شدهاست که ترکیبی ازجامعهشناسی اقتصادی و جامعهشناسی دین بود: تأکید بر اهمیت تأثیر ویژگیهای فرهنگی نهفته در دین به عنوان ابزاری برای درک پیدایش نظام سرمایهداری (بر خلاف ماتریالیسم تاریخی کارل مارکس).وبر ابتدا نظریه خود را در کتاب مهمش، اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری(۱۹۰۵) توضیح داد جایی که او ریاضتطلبی پروتستانتیسم را به عنوان یکی از مهمترین «خویشاوندیهای اختیاری» نسبت داد که منجر به پیدایش بازار محور سرمایهداری و اقتدار عقلانی - قانونی دولت - ملتدر جهان غرب گردید. وبر با استدلال تقویت سرمایهداری به عنوان یک اصل اساسی پروتستانیسم، مدعی شد روح سرمایهداری در ارزشهای مذهبی پروتستان ذاتی است.«اخلاق پروتستانی» اولین بخش در پژوهشهای گستردهتر وبر در مورد ادیان جهانی است. همانطور که بعدها مذاهب چین و هند و همچنین یهودیت باستان را با توجه به پیامدهای اقتصادی متفاوت و شرایط قشربندی اجتماعی بررسی کرد. وبر در کتاب مهم دیگرش، سیاست به مثابه حرفه، «دولت» را به عنوان نهادی تعریف کرد که با موفقیت مدعی «انحصار استفاده مشروع از نیروی فیزیکی در یک قلمرو معین است». او همچنین اولین کسی بود که اقتدار سهگانه اجتماعی را به اشکال متمایز تحلیل کرد: اقتدار کاریزماتیک، اقتدار سنتی و اقتدار عقلانی - قانونی. در این دستهبندی، وبر در تحلیل بوروکراسی تأکید کرد که نهادهای دولتی مدرن بهطور فزایندهای بر پایه نوع دوم (اقتدار عقلانی- قانونی) استوار هستند. وبر در نظریه، روششناسی و تاریخ اقتصادی مشارکتهای متنوع دیگری داشت. تحلیل او از مدرنیته و عقلانیت بهطور چشمگیری بر نظریه انتقادی مرتبط با مکتب فرانکفورت تأثیر گذاشت.
پس از جنگ جهانی اول، وبر از بنیانگذاران لیبرال حزب دموکرات آلمان شد. او همچنین برای نمایندگی مجلس نامزد شد که موفقیتآمیز نبود ولی مشاور کمیتهای شد که پیشنویس دمکراتیک قانون اساسی وایمار را در سال ۱۹۱۹ تهیه کرد. در سال ۱۹۱۸ به آنفلوانزای اسپانیایی مبتلا شد ولی در ۵۶ سالگی در ۱۹۲۰ بر اثر سینهپهلو درگذشت.