داستان پادشاهی فریدون به پانصد سال برمیگردد، جایی که فریدون بعد از شکست ضحاک و پادشاهی با ارنواز و شهرناز ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد که به ترتیب سن؛ سلم، تور و ایرج بودند. سلم و تور از یک مادر (شهرناز) بودند و ایرج از مادر دیگر(ارنواز) بود.
داستان از آنجایی آغاز می شود که فریدون فرمانروایی جهان را میان سه فرزند خود تقسیم میکند. او به سلم روم و خاور را میدهد و او را با لشکری بهسوی آنجا روانه می کند و به تور سرزمین ترکان و چین را سپرد و او را هم با لشکری به آن سمت فرستاد. بعد از همه نوبت به ایرج رسید و فریدون،فرمانروایی ایران را به او می دهد.
چون در آن زمان ایران، سرزمین پهلوانان و محل تاجوتخت پادشاهی فریدون بود. هنگامی که فریدون سالخورده شده بود سلم با خودش فکر کرد که بخشش پدرش منصفانه نبوده است چون تخت شاهی را به پسر کوچکتر سپرده است پس کینه و حسادت وجودش را گرفت و برای برادرش تور پیام فرستاد و او را هم تحریک کرد، سپس پیکی نزد پدرشان فرستادند و او را تهدید کردند که به جنگ او خواهند آمد.
وقتی فریدون این موضوع را با ایرج در میان گذاشت، او گفت، من نزد برادرانم میروم و با آنها صلح و آشتی میکنم. هنگامی که ایرج به نزد برادران خود بهقصد آشتی رفت، سلم به تور گفت اگر او را نکشیم بی شک پادشاهی به او خواهد رسید و ایرج را کشتند. سالگذشت و منوچهر فرزند ماه آفرید دختر ایرج به پادشاهی ایران رسید، سلم و تور که این خبر را شنیدند، هراسان شدند و نامهای به فریدون فرستادند و طلب بخشش کردند اما فریدون عذرخواهی آنها را نپذیرفت، پس آنها به فکر لشکرکشی دوباره افتادند، اما در این نبرد منوچهر به خونخواهی پدربزرگ خویش پرداخت و ابتدا در نبردی تور و سپس سلم را کشت وسالیان بعد پس از مرگ فریدون جانشین او شد.
داستان فریدون و تقسیم جهانبین سه پسر او نخستین کشاکش بر سر قدرت و سنگ بنای برادرکشی و کینتوزی در ایرانزمین شد و به نقطه آغازی برای شروع داستان اختلاف ایرانیان و تورانیان تبدیل گشته است
منابع: سایت یادگیر