نام آدولف هیتلر یادآور بدنامترین در میان سیاستمدار دنیااست. جنایتهای زیادی که مرتکب شد او را به منفورترین جنایتکاران جنگی تبدیل کرد.
هیتلر که رهبر جنبش نازی در آلمان بود و توانست با سخنرانیهای خودش مردم زیادی را با خود همراه کند. او با همین شگرد توانست کنترل کل کشورش را در دست بگیرد و برای نابودی یهودیان دستبهکار شود و آتش جنگ جهانی دوم را به راه بیندازد.
هنگامی که آدولف هیتلر در ژانویه 1933 به قدرت رسید، آلمان عملاً یکی از قدرتمندترین کشورهای اروپا بود. هیتلر تصمیم گرفت بقیه مفاد نظامی و ارضی معاهده ورسای را که به دنبال جنگ جهانی اول منعقد شده بود، نقض کند. او قصد داشت بهعنوان اولین مرحله از احیای قدرت آلمان و ایجاد امپراتوری آلمان در اروپا، مردم آلمانیزبان را در حکومت رایش جمع کند.
هیتلر که هم قوانین داخلی و هم سیاست خارجی آلمان را تعیین میکرد معتقد بود: "به لحاظ بیولوژیکی مقدر است که آلمان با استفاده از نیروی نظامی به سمت شرق گسترش یابد و جمعیت افزایشیافته آلمانی با نژاد برتر یک حکومت دائم را در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی پایهگذاری کند." در این طرز فکر، زنان نقشی مهم ایفا میکردند و سیاست تعرضآمیز رایش سوم در خصوص جمعیت، زنان متعلق به "نژاد اصیل" را تشویق میکرد که تا هر چه بیشتر به زادوولد نوزادان "آریائی" بپردازند.
در اینجا گفتن این موضوع اهمیت دارد که رایش به معنای امپراتوری است اما مفهوم رایش در آلمان با امپراتوری تفاوت داشت و از نظر تاریخی، فقط به آلمان از سال ۱۸۷۱ تا سال ۱۹۱۸ میلادی که آلمان تحت قوانین فرمانروایی بود «امپراتوری آلمان» گفته میشد. در صورتی واژهی «رایش» و حکومتی که هیتلر دنبال تأسیس آن بود، برخلاف واژه «امپراتوری» بیانگر یک حکومت سلطنتی نبود و بیشتر به معنای یک اتحادیه یا مجموعهای از چند سرزمین متحد است.
امروزه سالها با گذشتن از مرگ هیتلر شاید خیلیها او را بهخاطر نسلکشیها و جنایات جنگیاش بیمار روانی خوانند، اما نقش او بهعنوان یک رهبر جهانی غیرقابلانکار است.
منابع: دایرةالمعارف هولوکاست، کتاب چهرهی یک دیکتاتور