او تنها یک پزشک نبود؛ کسی که جزو سرسختترین و کوشاترین انسانهای دوران خودش بود و کنجکاوی بیش از حدش باعث شد جایزه نوبل دریافت کند و در دنیای پزشکی به یک اسطوره تبدیل شود. افراد کنجکاو اغلب با دید بازتری به شرایط نگاه میکنند. الکساندر فلمینگ جزو این دسته از آدمها بود. با اینکه فلمینگ از دید دیگران فردی بسیار باهوش بود، اما در واقع او فردی بهشدت جاهطلب بود که در ابتدای دوره حرفهای خود علاقه داشت تا یک جراح حرفهای و پولساز باشد اما سرنوشت برای وی بازی دیگر درآورد و مسیر زندگی او به بیمارستان سنت ماری تغییر یافت. گسترش بیماریهای عفونی در آن زمان موجب شد او، در بخش مراقبتهای بیماریهای عفونی و مسری مشغول شود و این توفیق اجباری موجب شد الکساندر، مهارتهای پژوهشیاش را در حیطه میکروبیولوژی تقویت کند.

او در ابتدا بر حسب یک اتفاق ساده، آنزیم لیزوزیم را کشف کرد؛ آن هم زمانی که مشغول کار روی محیط کِشت بود و قطرهای از مخاط بینیاش بهصورت سهوی به درون آن افتاد و در کمال تعجب دید که باکتریهای موجود در محیط تقریباً نابود شدند. سپس با آزمایشهای تکمیلی متوجه این موضوع شد که مادهی مشترک در میان مایعات بدن، یک آنزیم است. او آنزیم جدید را لیزوزیم نامگذاری کرد.
کشف اولیهی پنیسیلین نیز در پی یک اتفاق آزمایشگاهی رخ داد و الکساندر هیچوقت ادعا نکرد پروسه کشف پنیسیلین ابداع خودش بوده یا ماهها برای کشف آن برنامهریزی کرده. فلمینگ میگوید: «زمانی که در سحرِ بیست و هشتمین روزِ ماه سپتامبر سال ۱۹۲۸ از خواب بیدار شدم، قطعاً برنامه این موضوع را نداشتم با اختراع اولین آنتیبیوتیک در جهان، دنیای پزشکی را دگرگون کنم اما به نظرم دقیقاً همان چیزی شد که انتظارش را نداشتم.»
بیل گیتس جمله زیبای بیان کرده: «اگر فقیر به دنیا بیایی مقصر نیستی اما اگر فقیر از دنیا بروی تقصیر خودت است.» الکساندر فلمینگ بهترین روزهای زندگیاش را در گیرودار فقر و جنگ جهانی اول سپری کرد اما در نهایت توانست با وجود افتوخیزهای متعددی که دست سرنوشت برایش رقم زد، رؤیایش را برآورده کرده و همچنین مسیر علوم پزشکی را در جهان تغییر دهد.
منبع: sciencehistory ، biography