یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین نویسندگان آلمانی زبان در قرن بیستم بود. او وصیت داشت همة آثارش بعد از مرگش نابود شوند اما اکثراً منتشر شدند و امروزه به عنوان تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار میآیند.
فرانتس کافکا در طول زندگیاش فقط چند داستان کوتاه منتشر کرد که بخش کوچکی از کارهایش را تشکیل میدادند و هیچگاه هیچیک از رمانهایش را به پایان نرساند به جز رمان مسخ که برخی آن را یک رمان کوتاه میدانند. مفهوم این کتاب بیگانه شدن فرد از هویت خودش است. همچنین نیاز جامعه بشری وجدان بیدار میباشد که او در کتاب مسخ این امر را سرکوب میکند.
این کتاب تأثیر نداشتن انگیزه و تلاش کافی برای زندگی روزمره انسان در قرن بیستم را به تصویر میکشد که نتیجة آن در نهایت چیزی جز پوچی و پوچگرایی نیست.
در رمان مسخ میخوانیم گره گوری که فقط بهخاطر ورشکستگی پدر مجبور میشود برای تأمین خانواده از علاقة خود، از استعداد خود و از خانواده خود دست بشوید و بهخاطر دیگران تبدیل به دیگری شود که با خود نیز غریبه است. گره گور بین انسان و حشره بودن درگیر میشود حشره انسان نمایی یا به تعبیری انسان حشره نمایی که حرف دیگران را میفهمد ولی دیگران حرف او را نمیفهمند.
حقیقتاً این کتاب در کنار فلسفه ای که داشت دردناک و گریه اور است.گره گور که حتی با آن وضعیت هنوز نگران خانواده اش بود ولی با بی انصافی و بی محبتی کنار گذاشته شد آن هم از طرف نزدیک ترین کسانش که برای آن ها از همه چیزش گذشته بود خانواده ای که کمترین نگرانی در مورد وضعیت خود گره گوار نداشتن بلکه تنها نگرانیشان فقط در مورد امرار معاش بود و گره گور فقط تا وقتی که نیاز آن ها را رفع میکرد مهم بود و به خودی خود هیچ ارزشی برای خانواده و اطرافیانش نداشت و بدتر از آن روزی که گره گور فوت می کند با خوشحالی به گردش رفتند. گره گور هم در این داستان بی تقصیر نیست زیرا بی هیچ کوششی شرایط و برخورد اطرافیانش را پذیرفت.شاید در کنار محدودیتش اگر کمی برای تغییر شرایط تلاش میکرد این داستان اینگونه تمام نمی شد. گره گور یکی از قربانیان سیستم مدرن و صنعتی آن دوران است انسانی که تا وقتی کار می کند به حساب می آید؛حق انتخاب ندارد وبه محض ازکارافتادگی از جامعه حذف می شود.
از دیگر آثار کافکا میتوان قصر، دیوار چین، گروه محکومین، طبیب دهکده، امریکا و…نام برد.
منبع: ایسنا/ همشهری آنلاین/ رمان مسخ فرانتس کافکا