داستان به صلیب کشیدن حضرت عیسی از اینجا شروع شد: برخی از یهودیان که دشمنی حضرت عیسی مسیح را در دل داشتند، کمر به کشتن او بستند. سران کاهنان و تمام اعضای شورای یهود درصدد بودند که مدرکی علیه عیسی به دست آورند تا بهوسیله آن بتوانند حکم اعدامش را صادر کنند اما بااینحال مدرکی به دست نیاوردند دراینبین بسیاری سعی میکردند علیه او شهادت دروغ و ناروا بدهند، اما شهادتهایشان با یکدیگر سازگار نبود. قیافا (کایافا، قایفا)، شخصیت تاریخی بود که انجیل آن را بهعنوان کاهن اعظم یهود معرفی میکند.
پس از خیانت یهودا یکی از شاگردان مسیح که با چند سکه نقره جای اورا لو داد، عیسی مسیح را دستگیر و به خانه قیافا میبرند تا بازجویی شود و قیافا از سر دشمنی با وی، مجبور بود دلیل محکمی برای صادر شدن حکم اعدام عیسی مسیح پیدا کند.در نهایت قیافا و بزرگان عیسی را به کفرگویی متهم کردند و به این نتیجه رسیدند که او را به قتل برساند. اما ابتدا به رم نیاز داشتند تا حکم اعدام آنها را تأیید کند، بنابراین عیسی را نزد پونتیوس پیلاطس، فرماندار رومی در یهودیه بردند. اگرچه پیلاطس او را بی گناه یافت و نتوانست دلیلی برای محکوم کردن عیسی بیابد یا حتی دلیلی برای آن بتراشد، اما از جمعیت خشمگین ترسید و در نتیجه به آنها اجازه داد در مورد سرنوشت عیسی تصمیم بگیرند. جمعیت که توسط کاهنان اعظم و قیافا تحریک شده بودند، یکصدا فریاد میزدند: "او را به صلیب بکش!"
عیسی مسیح در نهایت محکوم به اعدام شد یهودیان اورا بر سر کوهی برده و با میخ های چوبی دست و پای او را به صلیب بستند و روی کتیبه بالای سرش به طرز تمسخرآمیزی نوشته شده بود: «پادشاه یهودیان». عیسی برای آخرین نفسهای دردناک خود بر صلیب آویزان شد، دورهای که حدود شش ساعت به طول انجامید. در آن زمان، سربازان برای لباس عیسی قرعه انداختند، درحالیکه مردم با فریاد ناسزا و تمسخر از آنجا عبور میکردند. عیسی ازروی صلیب با مادرش مریم و شاگرد یوحنا صحبت کرد. او همچنین به پدرش فریاد زد: خدای من، خدای من، چرا مرا ترک کردی؟
منبع: کتاب متی ص. 26-35