تئودور داستایوفسکی را میتوان بدون اغراق یکی از مشهورترین و پر آوازه ترین نویسندگان روسیه به شمار آورد. تئودور زندگی پر از فراز و نشیبی تجربه کرد که آثار او الهام گرفته از سختیها و دشواریهای بسیار زیاد زندگیش می باشد و شخصیتی به یادماندنی از او خلق کرده است. یکی از شاهکار های بی نقص تئودور رمان «ابله» است که در
سال ۱۸۶۸ نگارش شد ،اگر فکر میکنید در جهانی که زندگی میکنیم به حد کافی مهر و محبت وجود ندارد پس رمان ابله را بخوانید. نقش اصلی این داستان فردی بسیار با محبت و مهربان است که از یک مؤسسه روانی در سوئیس برگشته اما درگیرشدن در یک رابطه عاشقانه جنجالی و رسوا کننده باعث میشود تا وی به همان جایی برگردد که از آن آمده بود - بیمارستان روانی. رمان ابله را بخوانید، نه فقط برای اینکه یک رمان جذاب است، ابله را بخوانید که به یک سفر انسانشناسی رفته باشید.
هر زمان که احساس غم و درماندگی وجودتان را فراگرفت شروع به خواندن داستایوفسکی کنید اینک حال به اعجاز میبینید که جای تمام آن زخمهای سرباز کرده و تردید و ناامیدیها را امید فرا می گیرد.
در نوشتههای تئودور داستایوفسکی آدم نرمال، وجود خارجی ندارد. نرمال بودن یک دروغ بزرگ بهحساب میآید. با اینکه از نظر داستایوفسکی انسان موجود گناهکاری است ولی همیشه به قهرمانان داستانهایش فرصت میدهد تا بهجای اثبات بیگناهی، بتوانند ثابت کنند که انسان هستند.
اگر به لیست آثار این نویسنده مشهور نگاه کنید آثار معروفی به چشم میخورد که حتی اگر آنها را نخوانده باشید محال است اسم چندهای آنها به گوشتان نخورده باشد. یکی از جذابیتها و ویژگیهای آثار تئودور داستایوفسکی روایت به شیوه چندصدایی است که داستانها صرفاً از دید یک نفر روایت نمیشود بلکه چند نفر به طور همزمان به روایت آنچه که روی میدهد میپردازند و هر کس ازنقطهنظر و دیدگاه خود آنچه را میبیند و حس میکند را بیان میکند.
یکی از نقاط قوت آشکار تئودور که داستانهای او را خواندنی و بسیار جذاب کرده است شخصیتپردازی بینقص آن میباشد.
منبع: زندگینامه تئودور داستایوفسکی/ ایسنا/ تاریخچه هنرمندان