چارلز دیکنز این اسطوره ادبیات کلاسیک را کمتر کسی است که نشناسد یا لااقل یک بار در عمرش اسمش را نشنیده باشد. او نویسنده و منتقد اجتماعی بود که برخی از شناخته شده ترین شخصیت های داستانی جهان را خلق کرد و به عنوان بزرگترین رمان نویس دوران ویکتوریا شناخته می شود. یکی از مهم ترین و محبوب ترین آثار او اولیور تویست است است و دیکنز همیشه از او به عنوان فرزند مورد علاقه اش یاد کرده. اما اکنون و اینجا نمی خواهیم از اولیور تویست حرف بزنیم بلکه یکی از کتابهای جذاب او که در واقع خود کودکی دیکنز را به گونه ای زیبا روایت کرده است را می خواهیم برایتان شرح دهیم و آن کتابی نیست جز دیوید کاپرفیلد.
جهان بینی دیکنز اینگونه بوده است که همیشه دنیا را از چشم یک کودک می دید : او جهانی عجیب و غریب و ترسناک را به ما نشان می دهد که به نظر می رسد شخصیت هایش کنترلی بر آن ندارند. اما جهان او نیز بیگناه و حاوی خوبیهای ساده و شگفتانگیز است، چیزهایی که به بهترین شکل انجام میشوند در واقع از نوع تصادفهایی که فقط برای کودکان معنا مییابند.
با وجود همه دعواها و اخلاقیات، ما در مورد نحوه تربیت فرزندان در دنیای مدرن، فکر نمیکنم سرنخی نداشته باشیم که یک کودک بودن چگونه است. ما دنیای خستهای هستیم و حتی فرزندانمان هم خستهاند. جهان تخیلی ما باید تاریک و پرخاشگر و خالی باشد تا فکر کنیم که معنایی دارد. این یکی از بزرگترین و مخرب ترین دروغ های مدرنیته است.
جهان دیکنز پر است. او نه تنها به ما می گوید که کودک بودن چگونه است، بلکه باعث می شود ما نیز آن را احساس کنیم. ما آنقدر از دنیای مدرن و سریع خود بیحس شدهایم که فراموش کردهایم واقعاً زندگی کردن، زندگی کردن بهگونهای که کودکان در لحظه زندگی می کنند چه حسی دارد. اما دیکنز این را سلول به سلول حس کرده است.
موزه چارلز دیکنز لندن و میز کار او
حتی آن دسته از ما که دوران کودکی آزاردهنده ای نداشته ایم، می توانیم با مبارزات دیوید جوان، که ناگهان توسط ناپدری ترسناک و مداخله گر از عشق مادرش جدا شده، هم ذات پنداری کنیم. ما ممکن است چیزی نزدیک به آن را تجربه نکرده باشیم، اما همه ما در کودکی احساس ناامنی کردهایم و توسط بزرگسالانی که همیشه به علایق ما توجهی ندارند، تحت فشار قرار گرفتهایم. همه ما احساس عصبانیت و ناتوانی کردهایم و حتی به فرار فکر کردهایم. که البته دیوید به دلیل وضعیت غیرقابل تحمل خود به انجام آن روی آورده است. دنیای امروز هنوز متعلق به بزرگسالان است.
نظرات زیادی در مورد اینکه بزرگترین رمان دیکنز کدام است وجود دارد .
برخی می گویند که رمان (انتظارات بزرگ )او از بزرگترین رمان های دیکنز به حساب می رود. اما آن رمان بسیار تاریکتر است و طراوت و جادوی کاپرفیلد را ندارد. دیکنز در آن زمان از دنیا سرخورده شده بود، او فقط می توانست بدبختی دوران کودکی را ببیند، نه جادوی آن را. اما در کاپرفیلد ما قایقخانه بیپایان جذاب خانواده پگوتی را داریم که لذتبخش و جذاب است و دیوید را حتی در بزرگسالی به آن بازمیگرداند . این رمان مملو از لذتبخشترین کاریکاتورهای اوست ! چه کسی میتواند بتسی تروتوود تیزبین و مهربان یا آقای دیک را فراموش کند؟
در نظر بسیاری از منتقدین و طرفداران او اتفاق نظربرای یافتن اینکه بزرگترین رمان دیکنز کدام است به یک بحث و داغ امروزی تبدیل شده است، زیرا همه آنها در نوع خود زیبا هستند. اما می شود به جرات بتوان گفت که کاپرفیلد و اولیور توییست با افراد زیادی ارتباط برقرار کرده و هنوز در صدر رمان های پر طرفدار و بزرگ دیکنز قرار دارند و گویا قرار است برای مدت طولانی نیز در صدر آثار وی قرار داشته باشند.
منبع:نقدی بر دیوید کاپرفیلد