اگر از او بخواهیم بگوییم؛ باید اینگونه شروع کنیم که : او منتقدی بود که میتوانست بیشتر نقاشان را به تصویر بکشد، معلم بزرگی که نحوهی دید هنرمندان از هنر را دوباره ابداع کرد.اسم او جان روسکین است هنرمند، فلسفه دان، نقاش و... پرکار.
وی یک شخصیت فوقالعاده تأثیرگذار داشت که الهامبخش افراد مختلفی مانند مهاتما گاندی، لئو تولستوی و دانته گابریل روستی بود. از آثار او می توان کنجد و زنبق ها را نام برد.
وی مردی پیچیده و فوقالعاده خوش بیان بود. اگرچه او بیشتر به عنوان یک منتقد هنری و حامی هنرمندان شناخته میشود، اما اصالتا او یک معتاد واقعی هنر بود. در ساخت آبرنگ بسیار خبره و حرفه ای عمل می کرد و در کنار همه این ها او یک معلم جذاب، یک زمینشناس محترم و یک مبارز برای تغییرات اجتماعی و سیاسی جامعه نیز بود.
او به خدا و طبیعت و جامعه بسیار توجه داشت و اهمیت این سه در سرتاسر آثار او کاملا مشخص است.
این ها، نیروهای محرک اصول اعتقادات آینده نگر او را تشکیل می دهند. او همچنین مدافع سبک های جدید نقاشی، حفاظت از بناهای تاریخی، حفاظت از مناظر طبیعی، آموزش زنان و بهبود شرایط برای طبقات کارگر بود. او خطرات مرتبط با انقلاب صنعتی مانند آلودگی را سالها قبل از اینکه به طور گسترده به رسمیت شناخته شود، شناسایی کرد و از همان سال ها فردی دغدغه مند برای طبیعت بود.
نوشتههای او و ایدههای موجود در آنها، الهام بخش هنرمندان بسیاری شد و هنرمندان جدیدی را برجسته و شناخته شده کرد. او به معماری بسیار علاقه مند بود و به همین علت تشکیل اعتماد ملی را تشویق کرد و به حفاظت از معماری ونیز کمک کرد.
دیدگاههای او همچنین به شکلگیری اصلاحات رفاهی در بریتانیا از جمله معرفی حداقل دستمزد، غذای رایگان در مدرسه و مراقبتهای بهداشتی همگانی کمک کرد. می شود گفت بنیان گذار وضعیت پایه کار و رفاه اجتماعی با ایده ها و نظریات او بنا شد.
راسکین نویسندهای فوقالعاده پرکار بود که بیش از 50 کتاب در زمینههای مختلف از نقد هنری گرفته تا داستانها و رسالههای سیاسی و راهنمای سفر منتشر کرد. از طریق همین نوشتهها (که شامل متن سخنرانی و نامهها و همچنین مقالات متعارفتر میشد) بود که او ایدههای نوآورانهاش را به اشتراک گذاشت و در طول زندگی حرفهایاش، سبک نوشتن خود را ساده کرد تا آنها را تا حتی الامکان برای افراد زیادی در دسترس قرار دهد.
راسکین بهعنوان منتقد هنری، از ایده «حقیقت در طبیعت» دفاع میکرد که نقاشان را تشویق میکرد که مناظر را از نزدیک مشاهده کنند و در انجام این کار، دنیای طبیعی را تا حد امکان واقعیتر به تصویر بکشند، نه اینکه آنچه را که میدیدند رمانتیک و سورئال کنند.
تربیت دینی راسکین همچنان بر عقاید او تأثیر داشت و او معتقد بود که طبیعت و زیبایی با مفاهیم الهی پیوند ناگسستنی دارد. در نتیجه او معتقد بود که بهترین راه برای به تصویر کشیدن ایمان، صحنه های مذهبی حماسی نیست، بلکه از طریق درک و ترسیم وفادارانه طبیعت و بدن انسان است. او شخصیتهای مذهبی را بهعنوان اعضای عادی طبقات کارگر با لباسهای کثیف و ناخنهای دست به جای ایدهآلسازی به تصویر میکشید.
راسکین دیدگاه بسیاری از هنرمندان را عوض کرد و در طی سالها فعالیتش خط فکری بسیار زیادی به افراد جامعه داد. کتاب ها و آثار راسکین چه در هنر چه نقد چه معماری چه طبیعت و زمین شناسی و ... منبع درسی بسیاری از دانشگاه ها است و هنوز به عنوان مرجعی مهم تلقی می شوند. اما اینکه ما از راسکین چه میتوانیم بیاموزیم؟
خوب است از دیدگاه او به هنر بنگریم و هنر را به عنوانِ ابزاری برای تکامل معنوی انسان به رسمیت بشناسیم. بپذیریم که دانش مانند نور و روشنیست و دانش اندوزی مقرونِ فایده نخواهد بود اگر ندانیم چگونه از آن بهرهمند شویم. پس، شیوهی صحیح اندیشهورزی را زیربنا و مبنای هر فعالیتی قرار دهیم.
منابع
https://www.theartstory.org/ideas/
The Arts and Crafts movement