دیگه فک کنم کمتر کسی هست که داستان خلقت انسان ها رو ندونه. این سوالیه که هر بچه ای وقتی به سن سه تا چهار سالگی برسه مدام مثل یک ماشین ضبط صدا از همه سوال می کنه و پدر و مادر هم شروع می کنن با توجه به سن و سال اون بچه داستان آدم و حوا رو توضیح میدن آخر سرم ربطش می دن به لک لکا.

حالا اصل قضیه چی بوده؟ یه روز بهاری و لطیف که حوا داشته تو باغ زیبای بهشتی قدم میزده یه ماری سر راه حوا خانوم رو میگیره و میگه بیا ازین سیب خوشمزه بخور. خوب اون سیب از درخت ممنوعه بوده و بالاخره بعد از کش و قوس بسیار که مار می گفت بخور،"سیب رو منظورمه" حوا می گفت نه اگه راست میگی خودت بخور! دیگه می خوره و آدمم میاد میبینه ضیافت سیب و حوا و جویبار شرابو ایناهم هست ملحق می شه و دور هم یه سیبی هم می زنن این وسط. باز  بنظر من که حوا خیلی با نفسش جنگیده و اگه بخوام فمنیستی نگاه کنم به قضیه، اگه مار هم به آدم این پیشنهاد و می داده قطعا آدم زودتر از حوا گول می خورده. حالا همه می خوان تقصیرا رو بندازن گردن حوای بدبخت و بگن تقصیر تو بوده که ما الان رو زمین موندگار شدیم وگر نه داشتیم یه گوشه نون و میزدیم تو جویبار های عسلو می خوردیم و کاری به کار کس دیگه ای هم نداشتیم. والا!

بعد از این بلبشویی که اون مار که از قضا جناب برادر شیطان بودند درست کرد، خودش الفرار و در نهایت آدم میمونه و حوا و خدا.
خدا که خشمگین شده بوده حسابی از کار این دو تا انسان، لباس های فاخر تنشون رو در میاره و اونا رو به زمین تبعید می کنه، حالا آدم و حوا باید با برگ خودشونو بپوشنن، خب چه کاری بود؟ خدایی یه سیب ارزش نداشت یه عذر خواهی می کردید خب. خدا که می بخشید! همینجوری وایسادید خدارو نگاه کردید؟؟؟؟
در هر صورت اگه عذر می خواستن و گول اون شیطون بی تربیت و نمی خوردن الان من لازم نبود براتون از داستان آدم و حوا بگم. به جاش داشتم براتون راجع به تور آسمون هفتم، هفت شب و هشت روز با کنسرت ایرانی و خارجی تلفیق شهرام شب پره و انریکه ایگلسیاس همراه با بهترین کادر حوری های مجرب می نوشتم و به جای چایی سرد شدم وسط آلودگی هوای تهران که نفسم در نمیاد و ماسک و کرونا هم غوز بالا غوز روش، داشتم بهترین نوشیدنی بهشت و می خوردم و چهارتا حورالعینم بادم میزدن و یه نسیم لطیفی هم میومد می خورد به صورتم و لباس حریرم توی باد می رقصید.

قرار نبود نوشتم آخر خشن شه ولی خب شد متاسفانه. بگذریم اونم از بچه تربیت کردنشون، آخر نفهمیدیم هابیل با بیل قابیلو کشت یا قابیل با بیل هابیلو کشت؟؟؟؟

نتیجه اخلاقی:

خودتون دیگه لطفا عبرت بگیرید به والدینتون احسان کنید و هر سیبی رو هر جایی نخورید!

منبع: نوشته های یک ذهن شلوغ پلوغ بی اعصاب