چهل و سومین رئیسجمهور آمریکا فرماندار سابق ایالات تگزاس 2000 - 1994 در 6 ژوئیه سال 1949 درنیوهاون کانکتیک متولد شد. او پسر ارشد جرج هربرت واکر بوش، رئیسجمهور سابق آمریکا پیرس بوش است.
جرج بوش در ایالت میدلند تگزاس، محل فعالیت پدرش در امور نفتی رشد و پرورش یافت خواهران و برادران او عبارتاند از جب که هم اکنون فرماندار فلوریدا است نیل ماروین دوروتی و خواهر کوچکتر وی روبین که در سال 1953 براثر سرطان خون درگذشت. جورج در خانوادهاش به بینظم و ترتیب بودن معروف بود. اهالی شهر میدلند از روزهایی یاد میکنند که بوش جوان آنقدر شیطنت میکرد که اکثر اوقات در حال پرتاب توپ فوتبالش از پنجره کلاس به بیرون بود یا همیشه روی صورتش جملاتی در وصف الویس پریسلی مینوشت.
نیمه اول دهه 70 هیچ واقعة برجستهای در دوران زندگی بوش جوان رخ نداد. وی در این دوران به تگزاس به کار پرداخت و بهصورت آموزشیار مدیریت در یک شرکت کشاورزی مشغول به کار شد. بوش در سال 1972 وارد مدرسه اقتصاد هاروارد شد و در سال 1975 مدرک MBA خود را اخذ کرد. جورج بوش پسر مدیری شد که بهسرعت، ثروت قابلتوجهی را بهوسیله پولی که سرمایهگذاران برای جلب نظر بوش پدر در اختیار او گذاشته بودند برای خود دستوپا کرد و شرکت بزرگی تأسیس نمود. در خلال فعالیتهای حرفهایاش، بوش همراه با دوستان دوران کودکی وقتش را به خوشگذارانی صرف میکرد و حتی گاهی سه روز تمام را بدون خوابیدن به سر میبرد و وقتش را صرف جشن گرفتن در مشروبفروشی کانتری کلاب میدلند میکرد. همین زیادهرویها او را به یک فرد الکلی تبدیل کرد به طوری که یکی از اقوام او به جان الیس میگوید در چهلسالگی هیچکس فکر نمیکرد که او دیگر آیندهای داشته باشد. در همان سال، اندکی پس از تولد 40 سالگی، بوش نوشیدن الکل را کنار گذاشت. او بعداً توضیح داد: «من متوجه شدم که الکل شروع به ازبینبردن انرژیهای من کرده و در نهایت میتواند محبتهای من را نسبت به افراد دیگر از بین ببرد.» تصمیم او تا حدی نتیجه یک بیداری معنوی و تقویت ایمان مسیحی او بود که از سال قبل، پس از گفتگو با کشیش بیلی گراهام، دوست خانوادگی بوش، آغاز شده بود. او تصمیم گرفت شرکتش را بفروشد و نقش مشاور و سخنران کمپین ریاستجمهوری پدرش را بر عهده بگیرد و با همان سرمایه بخشی از تیم بیسبال حرفهای تگزاس رنجرز را خرید و به یک تاجر موفق تبدیل شد و در نهایت سهام آن را به مبلغ 15 میلیون دلار فروخت. ا در سال 1944 بهعنوان فرماندار تگزاس با 53 درصد آرا در انتخاب فرمانداری برنده شد و رسماً اولین فرزند رئیسجمهور ایالات متحده شد که بهعنوان فرماندار یک ایالت تا آن زمان انتخاب شده بود. بوش در سال 1977 با خانم کتابداری به نام لورا آشنا شد که شخصیتی آرام داشت و فاقد گرایشات سیاسی بود، یعنی درست برعکس او اما با روی کار آمدن جورج دبلیو بوش بهعنوان رئیسجمهور در سال 2001، خانم بوش نقش بانوی اول ایالات متحده را بر عهده گرفت. او یکی از حامیان کلیدی اصلاحات آموزش عمومی پرزیدنت بوش شد که از قانون هیچ کودکی پشت سر باقی نماند (NCLB) نشات گرفت و ابتکار «آماده برای خواندن، آماده برای یادگیری» را معرفی کرد که روشهای بهتری برای آموزش در دوران کودکی را تحریک کرد. او همچنین از آگاهیرسانی درباره سرطان سینه حمایت کرد و نزدیک به 1 میلیون دلار برای کتابخانههای عمومی جمعآوری کرد.
اینها بخش کوچکی از زندگی او در خارج از حیطه ریاستجمهوری بوش بود. او بعدها نوشت اکثر مردم لحظات مهمی در زندگیشان دارند که جهت زندگیشان را تغییر میدهد. ریاستجمهوری همان تغییر جهت عظیم زندگی او بود. او در کارنامة هشت سال ریاستجمهوریاش دستاوردهای خوبی را از خود بهجای نگذاشت که یکی از مهمترین آنها حمله به عراق بود که تبعات سنگین و کشتارهای زیادی برای عراقیها در پی داشت. جالب اینجاست که او هرگز از این کار احساس پشیمانی و ندامت نکرد. تاریخ همیشه مملو از سیاسیونی است که با تصمیماتی عجیب خونها میریزند و کسی در آینده عبرت نمیگیرد و باز به همان راه قدم میگذارد.
منبع:
https://rasekhoon.net/article/show
https://www.britannica.com/
https://millercenter.org/