کتاب های شعر قدیمی فارسی معمولا شخصیت های زیبا و معنا داری رو داخلشون داشتن؛ وقتی حرف از شخصیت توی شعر می شه شاید بیشتر یاد شاهنامه فردوسی بیفتیم که انواعی از انسان ها رو وارد شعرش کرده بود. اما یکی دیگه از کتب شعر معروف یعنی دیوان حافظ هم شخصیت های زیبایی رو داره، برای مثال پیر مغان که جزو راز آمیز ترین و البته پاک و گرامی ترین چهره های این کتاب هستش.
کلمه پیر مغان که متشکل هستش از 2 کلمه پیر و مغان و رابطه ای عمیقی توی فرهنگ ایرانی باهم دارن. این کلمه از دوران زرتشت هم استفاده می شد و از همون دوران کلمه مهمی به شمار می رفته! پیر توی ادبیات فارسی کهن به معنای پیشوا و راهبر استفاده می شد، در واقع پیر حکم پدری مهربان و دلسوز رو داشت که پیوسته دنبال خوشبختی و سعادت فرزندانش هست و می خواد اونا رو از گمراهی و زیان دور کنه.
به همین دلایل هستش که معنی پیر تا حد زیادی به پدر شبیه و نزدیکه و توی ادیان و آئین های باستانی ایران، پیر رو پیشوای دینی می دونستن و اون رو پدر هم خطاب می کردن. خیلی ها عقیده دارن به همین دلیل و منطق هستش که مسیحیان پیشوایان خودشون رو پدر یا پاپ خطاب می کنن و منشا کلمه پدر برای مسیحیان همینجا هستش.
بخش بعدی کلمه یعنی مغان رابطه ای محکم با دین زرتشتی و پیامبران این آئین داره! مغان ها گروهی از ایرانیان بودن که همیشه در طول تاریخ پیشوایان دینی ایرانی ها از بین اونا بوده. در دین زرتشتی به روحانیان زرتشت مغ گفته می شد؛ شاید براتون جالب باشه بدونید علاوه بر حافظ، نظامی هم در اشعار خودش از کلمه پیر مغان استفاده کرده ولی معنا و مفهوم این واژه توی اشعار حافظ به بالاترین حد خودش رسیده و شاخ و بزرگ گرفته.
در کل اگه این دو کلمه رو باهم جمع بزنیم شاید می تونیم نتیجه بگیریم که پیر مغان استعاره ای هستش از زرتشت، پیامبر انسان دوست و مورد علاقه ایرانی ها که در این اسم چندین بار در دیوان حافظ و تعدادی کتاب های دیگه شعر فارسی استفاده شده و از نظر حافظ هم پیر مغان، برترین چهره انسانی به شمار میره؛ پیر مغان در اندیشه حافظ انسانی هستش کامل، آرمانی، دل پاک و مهربان، دارای مقام والا و نیکو، شایسته هدایت مردم و البته مقام های بلند مرتبه الهی.