اگر تهران هستید و هوس کوه نوردی یا حتی خوردن یک صبحانه مشتی در ارتفاعات البرز در صبح جمعه یک روز بهاری به کله تان خورده بی شک درکه انتخاب خیلی خیلی به جا و تصمیم درستی خواهد بود.
درکه در منطقه خوش آب و هوای شمیرانات تهران که اصطلاحا به آن اوین هم می گویند واقع شده. برای رفتن به اوین درکه اولین کار اراده کردن است یه نیت خالص لازم است که صبح ساعت چهار بیدار شوی ضد آفتاب بزنی، کفش سالومون کوه نوردی پایت کنی و کوله ای که درونش کمی تنقلات و خوراکی و زیر انداز است را به دوش بیندازی و قربتا الی الله راه بیفتی به سمت طبیعت گردی.

اگر با ماشین می روی که همان نرسیده به درکه در بلوار طویل و درازی خوش شانس باشی جای پارکی نزدیک گیر بیاوری و پارک کنی و بالا بروی و گرنه باید تا تجریش بروی و از آنجا ماشین های درکه را سوار شوی و بسم الله پیش به سوی کوه.

از ابتدا که وارد میشوی تا چشم کار میکند قهوه خانه و رستوران است تا بالا. در مسیر که آرام آرام به سمت کوه روانه می شوی رودی میبینی که همیشه خروشان است و صدایش بد جور جلا می دهد دلهای خسته مارا در این شلوغی و صدای بوق و زنگ های متمادی.

جالبیش اینجاست که اولش فکر میکنی خودت تنهایی و جز تو هیچ کس در این کوه و طبیعت نیست اما سر که برمی گردانی میبینی ای دل غافل انگار این آدم ها بساط هر هفته به کوه آمدنشان برپاست و فقط ما جا مانده ایم. جالبیش این است که تعداد زیادی زنان و مردان مسنی را می بینی که بدجور حال دلشان خوب است و برای خودشان انگار گروهی تشکیل داده اند و در کوهپایه می نشینند و حسابی با خوش صحبتی مردم را به حرف می آوردند و یکی سازی آورده و می نوازد و دیگری می رقصد
خلاصه وسط این همه هیاهو خودت را میبینی که چه دل کنده ای از تمام آنچه که وسط شهر داشته ای و در قلبت پروانه ها می رقصند از آرامشی که جاری شده است در جان و روح و روانت.
به راستی چقدر دور افتاده ایم از طبیعت؟

ای کاش یکی به ما یادآوری می کرد اگزیستانسیال زیستن را. ای کاش هروز برایمان عجیب بود رویش یک برگ، حرکت یک ابر، جاری شدن یک رود کوچ از آب شدن گوله ای برف.....

خلاصه اش کنم چشم که بر هم میزنی خود را پای کوه در محله اوین میبینی و چند دقیقه بعد فراموشت می شود طبیعتش را و تا برنامه ریزی کنی برای کوه معلوم نیست چند جمعه دیگر بگذرد تا برگردی و این حال خوب و ناب را دوباره تجربه کنی............

زندگی را دریاب.

منبع ندارد این نوشته لامصب که بدجورهواییمان کرد کوه برویم و کله پاچه ای بزنیم. حیف کفش سالومونش را نداریم😁😂