تصویری که در تاریخ از این پادشاه در ذهن همگان مانده، ویولن زدن او هنگام سوختن رم است. کسی که عزیزانش را کشت، مسیحیان را از دم تیغ گذراند و در آخر شهر رم را به آتش کشید.
نرون که نام اصلی اش «لوسیوس مدومیتیوس آهنوباربوس» (Lucius Domitius Ahenobarbus) بود، به اعتقاد همگان از همان ابتدا به خاطر طبیعت والدینش محکوم به فنا بود. پدرش «جینائیوس دومینیوس» (Gnaeus Domitius) به عنوان مردی خیانکار و خطرناک شهرت داشت که در کودکی نرون از دنیا رفت. گفته شده است وقتی به او برای تولد پسرش تبریک می گفتند، پاسخ می داد هر چیزی از او و زنش به فاجعه منتهی می شود.
نرون، امپراتور روم که بدون تردید یکی از دیوانهترین آدمهای تاریخ است، حاکمی که به کمک مادرش به قدرت رسید و حکمرانیاش هم به خاطر فیلسوفانی مانند سنهکا در ابتدا خوب بود. اما بزودی قیصر دیوانه شروع به از بین بردن اطرافیانش از جمله مادرش کرد و غرق در هوسرانی شد. عاشق دختر زیبایی به نام «اوکتاویا» شد و با او ازدواج کرد اما خیلی زود همسر بیگناهش را به دست جلاد سپرد و با زن دیگری به نام «پوپیه» که معشوقهی خودش بود ازدواج کرد.
جنونش دامن مسیحیان و شهر را گرفت و رم را در در جهت رویای قصر طلایی و سرودن اشعار حماسی در آتش سوزاند و آتش آن را به گردن مسیحیان انداخت و شروع به سلاخیشان کرد. او با خوی وحشیانه اش آنها را قربانی گلادیاتورها میکند، جلوی حیوانات وحشی پرت میکند، آتششان میزند و در آخر به عنوان مشعل انسانی از آنها استفاده کند .
رم در دوران حکومت نرون در وحشت و هراس همیشگی بهسر میبرد. روزی نیست که بوم بدبختی سایهی مرگبار خود را بر سر خانوادهای پهن نکند و جمعیتی را پریشان و داغدار نکند.
این امپراطور دیوانه رسمی از شکنجه و آزار و اذیت ها را باب کرد که تا صدها سال پابرجا ماند و ماجرای زندگانی ننگین و نفرتبار او از نسلی به نسل دیگر و از قومی به قوم دیگر تا به امروز رفته است.
منبع:برگرفته ارکتاب به کجا میروی نوشته هنریک سینکیویچ