همیشه وقتی این کلمه را می شنوید. بی درنگ نام بتهوون در ذهنتان نقش می بندد، او به به این مفهوم وسعت بخشید وآن را به صورت محملی قدرتمند در بیان احساسات در آورد. در موسیقی دوره ی باروک این کلمه کاربرد های مختلفی در سبک، فرم و سازبندی در ذهن تداعی می کند و هیچ کلمه ای در موسیقی دوره ی باروک به ابهام سونات وجود ندارد.
لفظ سونات که ابتدا برای متمایز کردن موسیقیسازی از موسیقی آوازی باب شد. به طور مثال اگر ساز نواخته میشد سونات بود، اگر آواز خوانده میشد کانتات یا «کانتاتا» بود؛ به بیان دیگر سونات در کاربردهای ابتدایی اش صرفا به معنای اثری بوده است که برای ساز نوشته شده باشند و برای اولین بار در مجموعه ای از آثار ساز لوت اثر لوئیس ده میلان به چشم می خورد.
اصطلاح سونادا از نخستین آثار مشهوری که این کلمه را در عنوان خود دارد سونات پیانو و فورته برای دو گروه سازهای بادی برنجی اثر جووانّی کابریلی است.
در سال های ۱۶۰۰ الی ۱۶۵۰ کانتسوناهای سازی در چند قسمت، که از حیث تمپو و وزن یا یکدیگر تضاد داشتند تضنیف می شدند. این قسمت ها طویل تر و کم شمار تر شدند و سرانجام به صورت موومان هایی مجزا در آمدند و با رسیدن سال ۱۶۵۰ کانتسونا با سونات آمیخته شدند و اصطلاح اخیر جایگزین اولی گردید.
در موسیقی دوره ی باروک انواع سوناتها اعم از سونات کلیسا، مجلسی ،سوناتهای برج و سوناتهای کلاویه براساس ویژگی هایی وجود داشتند. در دوره باروک نوعی سونات رواج داشت که در آن یک ساز زهی یا بادی می نواخت و یک ساز شستیدار آن را همراهی میکرد.
در روزگاری که چند ساز روی هم یک مجموعه بزرگ تشکیل میدادند، یک لفظ سردستی برای رساندن منظور کفایت میکرد، اما وقتی مجموعهها به ارکستر و سپس ارکستر سمفونیک تبدیل شدند اوضاع کمی پیچیدهتر شد امروز لفظ سونات به معنی قطعه سازی است که چند موومان دارد و یک یا دو ( وگاهی سه) نوازنده در آن مینوازند.
منبع: کتاب تاریخ موسیقی غرب اثر هیوم ام میلر و دیل کاکرل