آندره ژید، همواره روشهای نگارشی بسیاری را در آثارش به کار برده است که نشاندهنده استعداد ذاتی این نویسنده است.
ژید بر این عقیده است که ادبیات باید رنگ و بویی تجربی داشته باشد؛ بهگونهای که نویسنده بتواند زندگی و عادات خودش را در آن شـرح دهـد و تمام آثار ژید بهنوعی متمرکز بر تجربیات شخصی او هستند.
ژید نسبت به قهرمانانش منشی بیطرفانه دارد و جانـب هیچیک را نمیگیرد همان طور که خودش میگوید: «یک هنرمند باید بتواند به میل خود و بهنوبت، مـردی اخـلاق سـتیز، دختـری پاکدامن، انسانی درستکار و یا موجودی تبهکار را به تصویر کشد، بی آن که خود را موافـق یـا مخالف آنها نشان دهد» و این عقیده او را در تمام آثارش بهویژه در ایزابل میتوان دید.
برای داستان «ایزابل» میتوان کشش دوطرفهای در نظـر گرفـت: یکـی داسـتان جـذاب زندگی دختری به نام ایزابل و دیگری کشف غمانگیز و غیرمنتظرة ایزابل واقعـی کـه دختـری بیارزش و حقیر بیش نیست و در روند داستان ایزابل ازخودراضی واقعی جای ایزابل رؤیاها را میگیرد ...
کتاب سکه سازان که ژید آن را در دهۀ 1920 و پـس از جنگ جهانی اول نوشته، بازتاب بحران ارزشها در آن دوره نشان میدهد.
یا او در کتاب مائدههای زمینی که پس از بازگشت از آفریقـای شـمالی آن را مینویسد، میکوشد تا کشف لذات این منطقه را با خوانندگانش سـهیم شـود و بـه آنهـا نشـان دهـد کـه خوشبختی را باید همینجا، روی زمین، جویا شد نه جای دیگر ...
در آخر میتوان گفت درونمایهای که هم بر تمام آثار و هم بر سراسـر زنـدگی ژیـد سایه تسلط کامل دارد، صداقت است. به هـر چـه بـاور دارد عمـل مـیکنـد و هـر چـه را کـه میاندیشد به رشتۀ تحریر در میآورد؛ و صداقت ژید هیچ جا پررنگتر از کتاب اگر دانه نمیرد خودنمایی نمیکند. او میداند که با این کار ممکن است احترام همگان را از دست بدهـد، امـا بازهم راه صداقت را پیش میگیرد.
منبع: بازتاب تجربیات شخصی ژید در آثارش