راهنما
1401/01/02
شاهکاری از شکسپیر

ویلیام شکسپیر، مشهورترین نمایشنامه‌نویس و شاعر تاریخ ادبیات جهان در شهر ایوان انگلستان به دنیا آمد به اعتقاد بسیاری از منتقدین بهتر از شکسپیر وجود ندارد.

او موفق به دریافت معتبرترین نشان ملی انگلستان گشته و او را «سخن سرای آون» می‌نامیدند.

نقشی که شکسپیر درتاریخ ادبیات انگلستان را هم‌تراز با فردوسی در شعر فارسی و هومر در شعر لاتین می‌دانند. او به تنهایی توانست حدود هزار و هفتصد واژه به زبان انگلیسی اضافه کند، واژگانی که تا به امروز در زبان انگلیسی رایج است.

از ویلیام شکسپیر 39 نمایشنامه، 145 غزلواره و دو قصیده (شعر بلند) به جای مانده است. این آمار او را تبدیل به پرکارترین نویسنده‌ی قرن شانزدهم می‌کند. آثاری که امروزه حکم مشهورترین آثار شکسپیر را دارند، مانند بسیاری از هنرمندان تاریخ؛ در زمان حیاتش آن‌قدر مشهور نبودند. به طوری که تنها دو نسخه از اولین ویراست هملت در سال 1603 و تنها یک نسخه از اولین ویراست شعر ونوس و آدونیس (کتابی که شکسپیر با آن وارد دنیای چاپ شد) وجود دارد.

 نمایشنامه‎های  بی نظیر شکسپیر اغلب در دو نوع تراژدی، کمدی بودند  و توانایی او در نوشتن این دو سبک خارق العاده است. نمایشنامه‌های تراژدی شکسپیر شامل: شاه لیر، هنری ششم، هملت، اوتللو، جولیوس سزار، آنتونی و کلئوپاترا، کوریوانوس، رومئو و ژولیت و مکبث می‌شوند.

کمدی‌های او شامل: شب دوازدهم، رویای شب نیمه‌ی تابستان، تاجر ونیزی، حکایت زمستان، درد بیهوده عشق، دو نجیب‌زاده‌ی ورونایی، رام کردن زن سرکش، کمدی اشتباهات و هیاهوی بسیار برای هیچ.

انتخاب بهترین سخن و یا حتی مشهورترین سخن از شکسپیر بسیار سخت است. یکی از بهترین اختراعات زبان‌شناسانه‌ی شکسپیر، خلق مونولوگی تحت انواع تک‌گویی (soliloquy) است. او از این روش در تراژدی‌هایش استفاده می‌کرده و در این‌جا یکی از مشهورترین تک‌گویی‌های مکبث در پرده‌ی پنجم نمایشنامه را می آوریم جایی که  می‌گوید: « فردا و فردا و فردا، می‌خَزَد با گام‌های کوچک از روزی به روزی  تا که بسپارد به پایان رشته‌ی طومارِ هر دوران. و دیروزان و دیروزان کجا بوده است ما دیوانگان را جز نشانی از غباراندوده راهِ مرگ.

فرو میر آی، اِی شَمعک، فرو میر، آی، که نباشد زندگانی هیچ اِلّا سایه‌ای لغزان و بازی‌هایِ بازی پیشه‌ای نادان که بازَد چندگاهی پُرخروش و جوش نقشی اَندرین میدان و آنگه هیچ. زندگی افسانه ای است کز لبِ شوریده مغزی گفته آید سر به سر خشم و خروش و غُرِّش و غوغا، لیک بی معنا»

منبع: فیدیبو

ما را در شبکه های اجتماعی زیر دنبال کنید!
magazine.katibeh
Katibeh_Magazine
Katibeh.Magazine
Katibeh Magazine
به اشتراک گذاری
برو به جدول