این نویسنده برجسته فرانسوی در سال ۱۸۴۰ در پاریس فرانسه به دنیا آمد. او بیشتر جوانی خود را در اِکس سپری کرد و از همانجا بود که با پل سزانِ نقاش مشهور آشنا شد، سالهای اولیه زندگی مستقل او همراه با فقر و سختیهای زیاد بود وحتی در امتحان دیپلم دو بار رد شد.
نقطه شروع کار زولا زمانی در یک دفتر انتشارتی زمانی که به عنوان منشی استخدام شده بود رقم زده شد و زولا اولین رمان خود به نام «اعترافات کلود» را در آن زمان منتشر کرد. او پس مدتی سراغ حرفه روزنامه نگاری رفت و کارش به عنوان نویسنده را ادامه میداد و مجموعه رمانهای معروف خود به نام «روگون ماکار» که جزو شناخته شدهترین و مهترین اثرش در کارنامه درخشان کاری او به حساب میآیند را در طی چند سال منتشر کرد. و از دیگر کتب این نویسنده بزرگ میتوان به کتابهایی چون «انسان وحشی»، «چهره یک زن»، «دریفوس و امیل زولا»، «رؤیا»، «سایه مرگ و پنج داستان»، «فاجعه آسیای سبز»، «نانا»، «هوس»، «ژرمینال» و «قلب پاریس» اشاره کرد که هر کدام نوع خود بی نظیر بودند.
نوشتههای زولا بیعدالتیهای اجتماعی را بهتصویر میکشیدند. او در نوشتههایش روی باور محکم خود تاکید داشت که از طریق اقدام فردی و جمعی میتوان موقعیت انسان را بهبود بخشید و او به نوعی بنیانگذار جنبش ناتورالیسم در ادبیات بود و باور داشت وراثت و محیط نقشی بسیار تعیینکننده در زندگی و رفتار مردم دارند.
رمانهای او تأثیر بسیاری بر روی ادبیات قرن بیستم غرب داشتند. کتابهای او با ترکیب تصویر و حرکت ارائه میدهند، به نوعی جز اولین تصویرسازی های متحرک بودند.
زولا بهطور غیر منتظرهای بر اثر مسمومیتِ گاز ذغال در خانهاش درگذشت و او در زمان مرگ نهتنها بهعنوان یکی از برجستهترین رماننویسان اروپا که بهعنوان مدافع حقیقت و عدالت نیز شناخته میشد. پیکر زولا را به پانتئون منتقل کردند تا در کنار بزرگانی چون ولتر، ژان ژاک روسو و ویکتور هوگو آرام بگیرد.
منبع: وبسایت ایوار