راهنما
1401/02/01
اثری از ژولین گرین

به روزگاری که وقایع نگاری دنیای رمان را فرا گرفته است و «سبک» مایه بغض و نفرت شمرده میشود، «ژولین گرین» (Julien Green) به نشر داستانی به عنوان «موئیرا» Moira  دست زده است که هم حقیقتا رمان است و هم از لحاظ هنری اثری است نادر.

اگر چه عده ای به مناسبت این گفتگو از موضوع «تفضل خداوندی» را لازم دانسته اند، تاثر و اضطراب را در اینجا سهمی بیشتر از فکر و عقیده است: و این تاثر و اضطراب در چارچوب بنای سهمی بیشتر از فکر و عقیده است: و این تاثر و اضطراب در چارچوب بنای استواری نمایان است که از هر چه اصل نباشد، سخت پیراسته است. این رمان مثل همه رمانهای «گرین» رمانی است از دنیای شب، اما همین رمان دنیای شب نمی دانم به چه فروغی از ظلمت اندوده است که «خورشید سیاه» ژراردو نروال Gerard de Nerval  را به یاد می آورد.

گرین در این رمان، به توفیقی غریب نائل آمده است: آنچه ما از «جوزف دی» Joseph Day ، بازیگر اول این رمان می دانیم بیشتر از چیزی است که این بازیگر درباره خود میداند. و این شناسائی، بی آنکه شرح و توضیحی در میان باشد، به دست ما آمده است. در حقیقت، مولف این داستان در تلقین اسرار و عوالم وجدان مغفول استاد است. این جوزف دی هیجده سال دارد. یکی از پروتستانهای ناحیه «کوهپایه ها» است که به محض ورود به یکی از دانشگاههای آمریکا، زیبائی و پابستگی اش به پوریتانیسم Puritanisme ، استادان و دانشجویان ر ا به حیرت و تعجب می اندازد. شرم و آزرمی آتشین، تنفر از عشق جسمانی، دغدغه گناه مایه بروز خشونت هائی در او میشود که سهم سر کوفتگی میل جنسی در آن میان همپای سهم هیجان مذهبی است. در پیرامون خویش تمایلهای آتشین مردانه ای بر می انگیزد، حتی چنین مینماید که وجود این چیزها را هم حدس نمیزند و تنها در بند اندیشه های ناپاکی است که زن به بار می آورد. سماجت خنده آور و زود باورانه ای در این راه به کار میبرد که اگر ژولین گرین ما را کشان کشان به محیط فاجعه نمی برد، همانند بازیگران وودویل Vaudeville  میشد.

به نظر جوزف، این اصل که «تن دشمن مسیحی است» نخستین اصل ایمان است. و بیگمان، این اندیشه است که وی را در اعماق مساله ناسازگاری روح و جسم که ژولین گرین بارها در یادداشتهای خویش به آن پرداخته است، سرگردان میکند، مساله ای که بسیاری از کشیشان آن را تایید کرده اند و مولف منکر آن است.

جوزف دی که در برابر آرزوهای شگرف خویش به کوشش برخاسته و در چنگ دغدغه تورات -«که جمله های آن، چون درشت پرندگانی، در پیرامونش بال می زنند» - گرفتار مانده است – همانند پیر گینت Peer Gynt  حتی به هنگامی که گمان میبرد کسی یا درختی را میزند – جز با خویشتن در مبارزه نیست، چه در هیجانهای خشمش، رستنی را گنهکار میداند. قلق و هیجان درونی وی چندان شدت دارد که گوئی ضربان قلبی ملتهب به گوش میرسد. ژولین گرین از همان ابتداء ما را به احساس این نکته ره مینماید که این «فرشته جوان مرگ» به سوی نابودی خویش می دود و با اینهمه، وقتی که انسان کتاب را به اتمام میرساند، باز هم در تشخیص سیمای درست سرنوشتی که جوزف دی را به سوی سانحه کشانده است، متحیر می ماند؛ اهریمن در این میان کدام است؟ این موئیرا است که چون جوان را به دام وسوسه انداخته است، گلویش به دست وی فشرده میشود یا این پرایو Pralleau  است که جوزف به جنگ تن به تنی با وی میپردازد که به هماغوشی عاشق و معشوقه ای شباهت دارد؟ و این مطلبی است که بی شبهه خود ژولین گرین نیز نخواهد توانست بگوید، چه موئیرا دارای همه خصایص رمان و هم خیال است و جریان همه حوادث در این رمان چنان است که گوئی نویسنده اسرار و عوالم رویای درازی را نگاشته است. و با اینهمه باید گفت که رمان موئیرا از خاطره ها و دغدغه ها ساخته و پرداخته شده است و  دنباله یکی از رویاهایی است که ژولین گرین ـچنانکه میدانیم ـ با دقتی اضطراب آلوده در پی ره بردن به راز آن است. وانگهی، خود جوزف نیز گوئی در عالم خواب به سر میبرد و اغلب در قلب این دنیای خواب، چون سنگی به خواب میرود. و چون فطرت از راههای اعتدال خبر ندارد، انگار جز در انتخاب یکی از دو حالت وحشت و «حالت دور از حس» سنگ کانی مخیر نیست.

 

مارسل تیه بو؛ منتقد و مدیر مجله پاریس

 www.JADVALKATIBEH.com ............................................ Instageram: Magazine.Katibeh ................................. YouTube: Katibeh Magazine

ما را در شبکه های اجتماعی زیر دنبال کنید!
magazine.katibeh
Katibeh_Magazine
Katibeh.Magazine
Katibeh Magazine
به اشتراک گذاری
برو به جدول