نوشتن از اثری که سالها از آن دور شدهایم آسان نیست، اما رعایت چند نکته میتواند آن اثر را از قید زمان مستقل نماید.
فیلم «دستفروش» مخملباف، محصول حوزه هنری انقلاب اسلامی که در میانه دهه ۶۰ به روی پرده سینماها رفت با استقبال و انتقادات فراوانی همراه شد؛ اکران این فیلم در جشنوارههای خارجی که در آن زمان جهانیان با تغییرات ایران آشنا نبودند خیلیها را به شگفتی واداشت و اما در داخل کشور وضع به شکل دیگری رقم خورد.
فیلم دستفروش در سه اپیزود ساخته شده است که داستان اپیزود اول، زندگی خانوادهای فقیر را روایت میکند که می خواهند نوزاد خود را سر راه بگذارند؛ در اپیزود دوم با روایت زندگی جوانی همراه میشویم که همراه مادر پیر خود زندگی میکند؛ و در اپیزود سوم سرنوشت خلافکاری روایت میشود که توسط دوستان سابق خود قربانی میشود.
محتوای فیلم دستفروش به مضمونی جامع همچون فقر از زوایای مختلفی میپردازد، شاید مضمون فیلم در داستانهایی که روایت میکند مشهود نباشد اما ردپای فقر همچون تِمِ سرد و تاریک فیلم در جای جای آن پیداست.
فیلم دستفروش مخملباف به گونهای داستان خود را روایت میکند که گویی تصویر ارائه شده زنده است و نه برای جایی دور و نه برای زمانی غیر حال است؛ در تأویل این فیلم، داستان ازآنِ دیگری نیست، داستانهایی که مخملباف آنها را روایت میکند غیر از دیگری، خود را نیز میتواند در برگیرد؛ شاید این نکته به ذهن برسد که همهی فیلمها میتواند داستان زندگی مخاطبانش باشد، اما فیلم دستفروش به شکل بنیادیتری این مقوله را به تصویر میکشد؛ برای تقریب به ذهن این مقوله سکانس ورود حانیه همراه فرزند معلولش به مرکز نگهداری معلولان را باید از نظر گذراند، زمانی که حانیه وارد اتاق میشود و بچهها را در وضعیتهای مختلف میبیند شروع به کشفوشهودی میکند که متعلق به او نیست، او که با مقوله معلولیت آشناست، اضطراب کمکم در او مستولی میشود و با اجرای خوب سکانس، کاتهای پیاپی، بازی خوب حانیه و دوربین روی دست التهاب به اوج خود میرسد و حانیه سراسیمه اتاق را ترک میکند.
حانیهای که چند فرزند معلول دارد چرا از حضور در میان بچههای معلول هراسان شده؟ چون این حانیه نبود که درحال کشفوشهود بود، نوزاد تازه متولد شده بود که دنیایی را که قرار بود در آن زندگیش شکل بگیرد را میدید؛ فلذا حانیه به نمایندگی آن، وحشتی را تجربه کرد که متعلق به نوزاد بود.
در اینجا یک دور هرمنوتیک تمثیلی شکل میگیرد که این شناخت نظیر مقوله ترس از معلولیت، از جزء به کل و اثر آن از کل به جزء در حال آمدوشد است؛ این دور را میتوان در سکانس مذکور دید، شناختی که حانیه از معلولیت دارد، آیندهی دلهرهآوری که نوزاد تجربه میکند و در نهایت تصمیمی که حانیه برای خروج از آن شرایط میگیرد، همهوهمه این دور تأویلی را شکل میدهند؛ و حالا کجا این دور هرمنوتیکی خود را نشان میدهد، زمانی که پدرومادر نوزاد به امید بزرگ شدن فرزندشان در شرایطی بهتر او را در خانهای مجلل رها میکنند، اما نوزاد سرنوشتی بهتر از همان پرورشگاهی که چند ساعت قبل از آن فرار کرده بود ندارد و گریههای مستمر و بیوقفهی او نشان از نبودن محرکی همانند حانیه را میدهد که او را از پرورشگاه معلولان بیرون ببرد.
از دیگر نقاط قوت فیلم دستفروش میتوان به فیلمبرداری منحصربهفرد آن اشاره کرد؛ بعلاوه فیلمبرداری خوب اپیزود اول، فیلم برداری مهرداد فخیمی در اپیزود دوم و ایده کارگردان برای حرکت دوربین در این اپیزود برای مخاطب جالب توجه است؛ تکنیکهایی که در فیلم ازآن بهره برده شده است در کمتر فیلم حال حاضر دیده میشود؛ بعنوان مثال در مطلع اپیزود دوم زمانی که دوربین دیوانه را تعقیب میکند و به خانه پیرزن میسد، با یک کرین از زمین فاصله گرفته و به بالکن خانه میرسد و جالب اینجا که همان دوربین بدون کات وارد خانه میشود.
بهره بردن از این تکنیکها با وجود اینکه زحمات زیادی دارد نشان میدهد که حتی در دهه ۶۰ با حداقل امکانات نیز میتوان این کار را انجام داد و البته که به جذابیتهای فیلم افزوده میشود؛ در این سکانس وقتی دیوانه جمعیت را به درب خانه پیرزن میکشاند دوربین با هجمه هیاهوی جمعیت همانند مزاحمی وارد خانه میشود که سرانجام جوان به آن واکنش نشان داده و بر روی سر مردم سطل آبی خالی میکند.
این سکانس که به زیبایی اجرا شده است نکات زیادی دارد و بر خلاف فیلمهای امروزی پنهان کاری را کنار گذاشته و از اول مشخص میکند که جوان قصه فردی جامعهگریز بوده و قصهاش را با فرض گرفتن این اصل روایت میکند.
اما ظرافتکاریهای کارگردان و بازی با دوربینش به اینجا ختم نمیشود و در ادامه این اپیزود در شب قبل از خارج شدن جوان از خانه دوربین سیاهی شب را نشان میدهد و درحالیکه دورتادور خانه میچرخد زمان به سرعت سپری شده و با گذشت چند ثانیه به صبح میرسیم؛ این پیوستگی زمانی بدون برش خوردن نیز از جمله جذابیتهای فیلم و این اپیزود است، تکنیکهایی که در سینمای امروز ما مغفول مانده، تکنیکهای سادهای که وجودشان در فیلم میتواند به اعتبار آن کمک کنند.
فیلم دستفروش در کل از لحاظ تکنیکی فیلم پختهایست و در ساخت فرم منحصربهفرد خود موفق عمل کرده است و با وجود اینکه فیلم از سه اپیزود مجزا تشکیل شده اما درونمایهای پیوسته دارد.
تماشای فیلم دستفروش فقط مختص به دهه ۶۰ نیست؛ چرا که مضمون فیلم تنها به یک بازه زمانی تعلق ندارد و تا زمانی که فقر وجود دارد، زمان نیز برای دیدن این فیلم وجود دارد؛ شهید آوینی در نقد مخملباف، او را وسیلهی شعار دادن جریان روشنفکری خطاب کرد و درباره فیلم دستفروش در نقدی تند و تیز گفت: ” آن ـ فیلم «دستفروش» ـ آینهی نابهخود مخملباف ـ نشان میداد که دیگر میان او و تفکر دینی هیچ پیوندی نمانده است و هرچه هست به تلنگری فرو خواهد ریخت و آقای مخملباف نیز در پرتگاهی خواهد افتاد که بسیاری دیگر فرو غلطیده بودند. و البته در عمق این پرتگاه، آغوشی شیطانی هم باز است که بازماندگان از قافلهی حق را میبلعد. آنچه که باعث میشد تا ما علیرغم آگاهیمان از تحولات فکری و درونی او سکوت کنیم همان ملاحظاتی بود که امروز ما را وا داشته است تا با تفکر او به مقابله برخیزیم.”
شهید آوینی در این یادداشت از گسسته شدن پیوند تفکر دینی مخملباف سخن میگوید، اما مشخص نکرده است که کدام دین به تصویر کشیدن جامعه و مضمون مبتلابه تمام نسلها یعنی فقر را مذموم انگاشته؛ فیلم دستفروش مخملباف شعار نیست، درست برعکس اندیشهای که خلاف آن تصویر را انتظار داشتهاند و مدام شعار دادند، شعار است؛ که همچنان از عملیاتی شدن شعارهایشان اثری نیست؛ به همین خاطر است که دستفروش تنها متعلق به دهه ۶۰ یا قبل از آن نیست و حتی میتوان آن را امروز تماشا کرد، آنچنان که در کوچه و خیابان روایت میشود.
www.JADVALKATIBEH.com ............................................ Instageram: Magazine.Katibeh ................................. YouTube: Katibeh Magazine