کوتوله، نوم یا گنوم (Gnome) نژادی گسترده از موجودات ناطق و هوشمند هستند که بیشتر با سنگ، سکونتگاههای زیرزمینی و آهنگری و صنعت ارتباط دارند. گنومها برای اولین بار توسط کیمیاگر سوئیسی پاراسلسوس در قرن شانزدهم معرفی شدند و بعدها بوسیلهٔ نویسندگان اخیر جزوی از ادبیات فانتزی مدرن به تصویب رسیدند. چهره گنومها در طی زمان در اساطیر و ادبیات فولکلور اسکاندیناوی مخدوش شدهاست، چنانکه به راحتی قابل تفکیک از سوارتآلفهایم، الفهای تاریک و حتی ترولها نیستند. نژاد گنومها خود شامل انواع مختلفی هستند و شایعترین آنها گنوم جنگلی نام دارد که به ندرت با انسانها در تماس هستند. نژاد شناخته شده دیگری با نام گنوم باغ خوانده میشود که در باغهای قدیمی زندگی میکنند و از گفتن داستانهای غمانگیز لذت میبرند. آنها به طور متوسط دارای قدی معادل ۱۵ سانتیمتر هستند، اما در برخی از افسانهها قدشان ۳۰ سانتیمتر برآورد شدهاست. جنس مذکر معمولاً کلاهی قرمز رنگ به سر داشت، شلوارآبی قهوهای رنگ و کفشی چوبی از جنس درخت توس به پا داشت. کمربندی متشکل از جعبهابزار مورد نیاز همانند چاقو و چکش به دورکمرشان متصل بود. مردها ۳۰۰ گرم و خانمها حدود ۲۵۰ تا ۲۷۵ گرم وزن داشتند.

پاراسلسوس (Paracelsus)، (زاده شده با نام: تئوفراستوس فیلیپوس آورلوس بومباستوس فون هوهنهایم،Theophrastus Phillippus Aureolus Bombastus von Hohenheim)، (متولد ۱۱ دسامبر ۱۴۹۳ در آینسیدن، سوئیس - درگذشتهٔ ۲۴ سپتامبر ۱۵۴۱ در سالزبورگ، اتریش)، پزشک و کیمیاگر و گیاهشناس و ستارهشناس سوئیسی-آلمانی در دوران رنسانس بود.
پاراسلسوس به معنی فرا سلسوس میباشد. سلسوس نام یک طبیب برجستهٔ رومی بوده که پاراسلسوس خود را از او برتر میدانست.
او کتابی با نام بیماری معدنچیها و دیگر امراض آنها نوشت که آن را میتوان نخستین نمونهٔ شاخهای از دانش پزشکی دانست که بعدها با نام طب کار شناخته شد. همچنین نشان داد که بیماری کارگران معادن بر اثر استشمام بخارهای سنگ فلزاتی است که با آنها سروکار دارند و نه (بر اساس عقیده رایج) ارواحی که در کوهها پنهان شدهاند.
وی نخستین کسی بود که علائم بیماری سفلیس را درست تشریح کرد. همچنین روش درمانی او نشان میدهد که از نوعی شیوه هومئوپاتی برای درمان استفاده میکردهاست و او را میتوان از پیشروان در این زمینه دانست. او کسی بود که اولین بار نام zincum را بر روی فلز روی نهاد که تا امروز در زبانهای اروپایی بکار میرود. پاراسلسوس به مسائل ماورالطبیعی و ارتباط با ارواح علاقه داشتهاست. مطالعه زندگی وی نشان میدهد که با مسائل عرفانی و متافیزیک مرتبط بوده تا حدی که برخی وی را پدیدآورندهٔ اصلی فرقه روزی کروسیان (انجمن صلیب و گل رز) میدانند.
مخالفت با پزشکان دانشگاهی
پاراسلسوس تأکید داشت که علم شفا در دست طبیبان و روحانیان دانشگاهرفته نیست. کارهای او تهدید آشکاری برای موقعیت اجتماعی و اقتصادی عالمان و عاملان طب رسمی بود. در سال ۱۵۲۶ از او دعوت شد تا استاد پزشکی دانشگاه بازل شود. او از این کرسی برای حملاتی شدید به طب دانشگاهی استفاده کرد تا جاییکه در سال ۱۵۲۷، در اقدامی نمایشی برای تحقیر مراجع طب قدیم، نسخهای از کتاب قانون ابنسینا را که از متون درسی طب جالینوس بود در برابر دیدگان همگان به آتش افکند. مدت زمان تدریس او در دانشگاه پزشکی طولی نکشید و او پس از آن تا پایان زندگیاش، طبیب فقیر دورهگردی شد که افکار مخالفش را همه جا جار میزد. او نوشتههای جالینوس را نیز آتش زد.
یکی از مواردی که پاراسلسوس را از جامعهٔپزشکی طرد کرد این بود که او اصرار داشت که «جراح میتواند که طبیب باشد»، حال آنکه در دوران او پزشکان به جراحی به چشم حقارت مینگریستند.