جوانی با نمود، طراوت، نیرومندی، روح و.. بعنوانِ شخصی که جوان است تعریف شده است که در کشورهای توسعه یافته در بازه سنی ۱۸ سالگی تا ۴۰ سالگی، در کشورهای در حال توسعه (مانند ایران) ۱۸ سالگی تا ۳۵ سالگی و در کشورهای کمتر توسعه یافته ۱۸ سالگی تا ۳۰ سالگی می باشد.
ریشهشناسی
واژه جُوان در فارسی نوین از پارسی میانه juwān همریشه است با انگلیسی young، آلمانی jung و فرانسه jeune ذکر میشود.
کاربرد
در سراسر جهان، اصطلاحات جوان و نورسیده غالباً به یک مفهوم گفته میشوند. جوانی به دورهای از زندگی گفته میشود که نه کودکیست و نه بزرگسالی. بلکه جایی میانِ این دو است. وقتی میگوییم او جوان است جوانی، به عنوان مشخصه یک نگرش خاص از نوع رفتار شخص است. دوازدهم اوت روز بینالمللی جوانان توسط سازمان ملل متحد اعلام شدهاست.
اَمرَد
اَمرَد واژهای فارسی به معنای پسر جوان بیریش است؛ همچنین پسر جوانی که سبیلش دمیده ولی ریش درنیاورده باشد. این لغت امروزه تنها در ادبیات کلاسیک پارسی دیده میشود و کاربرد عامیانه ندارد. معنای اصطلاحی آن در فارسی و زبانهای دیگر برابر مابون، ملووط است.[نیازمند منبع] امرد دگرگون واژه باستانی انمرد (ان + مرد) است که در آن پیشوند «اَن» (همریشه با نا) به معنای ضد، پلید و غیر میباشد (مانند ان در واژه انیران و انیرانی به معنای غیر ایران و نا ایرانی) ونیز مرد به معنای مرد (= رجل عربی) و در کل ساختار واژه امرد به معنای نامرد یا مرد پلید میباشد و کاربرد آن در معانی غلام (مفرد غلمان) مابون و کونی است. واژه امرد در ادب پارسی وزبانهای ترکی و عربی و دیگر زبانها وارد گشتهاست و گاهی به جای واژه شاهد بکار میرود. شعر زیر نمونهای از کاربرد امرد توسط مولوی در مثنوی معنوی است:
تا توانی بنده شو سلطان مباش .................... زخم کش چون گوی شو، چوگان مباش
ور نه چون لطفت نماند وین جمال .................... از تو آید آن حریفان را ملال
آن جماعت کت همی دادند ریو .................... چون ببینندت بگویندت که دیو
جمله گویندت چو بینندت به در .................... مردهای از گور خود برکرد سر
همچو امرد که خدا نامش کنند .................... تا بدین سالوس در دامش کنند