داستانی در سویا که در سراسر جهان با مضمون عشق، اشتیاق و حسادت شناخته شده است این اثر که توسط نویسنده فرانسوی پروسپر مریمه در سال ۱۸۴۵ نوشته شد، به لطف اقتباس اپرایی بیزه به شهرت رسید. اولین نمایش آن در ۳ مارس ۱۸۷۵ با شکست مواجه شد. با این وجود، اساس نوع جدیدی از اپرا را ایجاد کرد و به یکی از شناخته شده ترین و مهمترین اپراهای فرانسوی در جهان تبدیل شد. ژرژ بیزه با تصور از نت‌های آغازین، موسیقی با وضوح خیره‌کننده و قدرت غم‌انگیز، کارمن را به یک زن مرگبار درخشان و فریبنده تبدیل کرد همچنین شخصیت تاریک و شهوانی کارمن بخش مهمی از تصویر افسانه‌ای و دراماتیک سویل را تشکیل می‌دهد که هر ساله صدها هزار بازدیدکننده را به شهر جذب می‌کند.

داستان این رمان کلاسیک شور و خیانت در اوایل قرن نوزدهم در سویل می گذرد و شخصیت های اصلی آن کارمن که یک کولی زیبا با خلق و خوی است و در کارخانه عظیم رویال توتون و تنباکو در سویل کار می کند کارخانه ای که هنوز وجود دارد و برای عموم آزاد است و اما دون خوزه، یک سرباز سابق که به شدت درگیر کارمن می شود به طوری که عشق او را دیوانه می کند، این کولی آتشین، در پی اتفاقاتی در درگیری دستگیر می شود و به دنبال راهی برای فرار است که سرجوخه دون خوزه، نامزد میکالا را اغوا می کند و به او قول می دهد که اگر به او اجازه فرار دهد با او ازدواج می کند. به همین دلیل دون خوزه کارمن را آزاد می کند اما خودش به دلیل اینکه زندانی را فراری داده است متهم و زندانی می شود دون خوزه در نهایت از زندان ارتش فرار می کند تا با کارمن باشد اما دو ماه بعد، کارمن از دون خوزه خسته شده و رابطه جدیدی با گاوباز اسکامیلو شروع می کند. در این بین دون خوزه که شکست بسیار بدی در خود احساس می کند از روی خشم و حسادت کارمن را به آمفی تئاتری که گاوبازها در حال اجرای برنامه هستند تعقیب می کند و او را با ضربه چاقو می زند و کارمن پایان قصه در آغوش اسکامیلو می میرد.

اما کارمن از هر کجا که آمده، به یکی از نمادین ترین شخصیت های اپرا در تاریخ تبدیل شد. او ممکن است در پایان اپرا بمیرد، اما بیش از چند ساعت روی صحنه زندگی می کند تا بخشی از چشم انداز فرهنگی را خلق کند.